نگاه مولانا به جهان عاشقانه است
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۰۴۲۴۶
ایسنا/اصفهان مولانا ائتلاف و پیوستگی گردون، آسمان و افلاک را بهواسطه عشق میداند و معتقد است که بدون عشق همهجا تیرهوتار است.
عشق است که همه خمیدگیها را بهراستی و درستی تبدیل میکند و بیعشق همهچیز خمیده، راکد و بیوجود است و همین نگاه عاشقانه است که چنین شور و حسی را در اشعار مولانا ایجاد کرده و در نگاه و بینش او شور و نشاط در جهان هستی بهواسطه عشق است و همه ذرات هستی از عشق، در جوش و خروشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این بخشی از صحبتهای علیاصغر باباصفری، عضو هیئتعلمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان است که در وصف مولانا و به مناسبت روز بزرگداشت این شاعر و عارف برجسته میگوید. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
مضامین و اندیشههای اصلی بهکاررفته در شعر مولانا و بنمایه اصلی شعر او چیست؟
مضامین بهکاررفته در شعر مولانا متعدد و متنوع است، البته جهانبینی کلی حاکم بر شعر او جهانبینی عرفانی و بینش عارفانه است که در سراسر مثنوی، غزلیات و رباعیات او مشاهده میشود، اما او برای تبیین اندیشه عرفانی خود از ذرهذره پدیدههای اطراف استفاده کرده و آنها را در جهت خلق مضامین و بیان اندیشههای خود به کار گرفته است و ازاینجهت مولانا را میتوانیم اندیشمندترین شاعر جهان به شمار آوریم که هیچ شاعری بهاندازه او به طرح اندیشهها و مضامین مختلف نپرداخته است.
مرحوم فروزانفر، از مولویپژوهان بنام معاصر، در سخنی اعلام میکند که در ۲۵ هزار بیت مثنوی، بیش از ۲۲ هزار نکته مطرحشده و هیچ شاعری در طرح اندیشه و نکته بهپای مولانا نمیرسد و او از این حیث رتبه اول را در ادبیات ایران و جهان دارد، اما اندیشه کلی حاکم بر اشعار او، اندیشه و بینش عارفانه-عاشقانه اوست که برای تبیین آن از مضامین و اندیشههای بسیاری استفاده کرده است.
این اندیشه غنی و پربار که مولانا را به اندیشمندترین شاعر جهان تبدیل کرده چگونه در او شکل گرفت؟
مولانا عصاره و چکیده اندیشه و تفکر اسلامی حاکم بر زمانه خود یعنی قرن هفتم است. پشتوانه و پیشینهای که در شعر مولانا میبینیم یعنی اندیشه کلامی مولانا، اندیشه اشعری است، او اشعریمذهب بوده و اگرچه نگاه صد درصد به این اندیشه نداشته و گاهی از مضامین تفکر معتزله و شیعه در آثار او دیده میشود و در کل نگاهی متعادل دارد.
بهکلی پشتوانه اندیشه کلامی، بینش ایرانی اسلامی و جهانبینی حاکم بر ادبیات ایران در طول قرنهای متمادی به دست مولانا رسیده و خود را در قالب شعر و اندیشه او بروز داده است؛ پس مولانا میراثدار گذشتگان خودش است. در حوزه عرفان میراثدار عرفا و صوفیان پیش از خود و در زمینه ادبیات میراثدار ادبیان پیش از خود است و او با تسلط و هنرنمایی بیبدیل خود زبان فارسی و حوزه آن را گسترش چشمگیری داده است، البته ما پیش از مولانا عطار و پیش از او سنایی را داریم که در زمینه ادبیات عرفانی اشعاری سرودهاند که مولانا نیز در بیتی به این موضوع اشاره میکند؛
«عطار روح بود و سنایی دو چشم او/ ما از پی سنایی و عطار آمدیم»
براساس این بیت، مولانا خود را ادامهدهنده راه سنایی و عطار در حوزه ادبیات عرفانی میداند و در بررسی آثار عرفانی سنایی مثل مثنوی حدیقه که مهمترین اثر عرفانی اوست، حدود ۴۰ درصد از مضامین شعر سنایی در شعر مولانا دیده میشود و این رقم در بررسی آثار عطار و مقایسه آن با آثار مولانا به حدود ۶۰ درصد میرسد، درواقع حدود ۶۰ تا ۶۵ درصد اندیشههای عطار در مثنوی مولانا بهطور تکمیلشده و جامعتر مطرحشده است.
مولانا در پرتو این نگاه کلامی و بینش عارفانه، چگونه به عالم و جهان نگاه میکند؟
در حوزه ادبیات عرفانی دو بینش عمده وجود دارد که طی آن عرفان را به دو نوع عرفان زاهدانه و عرفان عاشقانه تقسیم میکنند، عرفانِ کسانی مثل مولانا، عطار، بایزید بسطامی و ابوسعید ابوالخیر، عاشقانه است و در مقابل، افرادی مثل محمد غزالی، ابوطالب مکی و عبدالکریم غشیری عرفان عابدانه و زاهدانه دارند، نگاه مولانا به جهان عاشقانه است، او عشق را خمیرمایه عالم هستی و مایه پیوند ارکان عالم هستی میداند:
«از عشق به گردون مؤتلف بیعشق اختر منخسف
از عشق گشته دال، الف بیعشق الف چون دالها»
او ائتلاف و پیوستگی گردون، آسمان و افلاک را بهواسطه عشق میداند و معتقد است که بدون عشق همهجا تیرهوتار است، عشق است که همه خمیدگیها را بهراستی و درستی تبدیل میکند و بیعشق همهچیز خمیده، راکد و بیوجود است و همین نگاه عاشقانه است که چنین شور و حسی را در اشعار مولانا ایجاد کرده است، در نگاه و بینش او شور و نشاط در جهان هستی بهواسطه عشق است و همه ذرات هستی از عشق، در جوش و خروشند.
«ز خاک من اگر گندم برآید/ از آن گر نان پزی مستی فزاید
خمیر و نانبا دیوانه گردد/ تنورش بیت مستانه سراید
اگر بر گور من آیی زیارت/ تو را خرپشتهام رقصان نماید
میا بیدف به گور من برادر/ که در بزم خدا غمگین نشاید»
در دیگر غزل معروف او میبینیم که نگاه مولانا حتی به پدیده مرگ و ماورای جهان مادی هم عاشقانه است.
«به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
«برای من مگری و مگو دریغ دریغ/ به دوغ دیو درافتی دریغ آن باشد
جنازهام چو ببینی مگو فراق فرا/ مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
مرا به گور سپاری مگو وداع وداع/ که گور پرده جمعیت جنان باشد»
ارتباط شمس و مولانا چگونه بود و این ارتباط چه تأثیری بر شعر مولانا گذاشت؟
مولانا حیات عرفانی خود را مدیون شمس است و خود او نیز بهصراحت به این موضوع اذعان کرده، چنانکه در رباعی خطاب به شمس میگوید:
«زاهد بودم ترانهگویم کردی/ سر فتنه بزم و بادهخویم کردی
سجادهنشین با وقاری بودم/ بازیچه کودکان کویم کردی»
تحولی که شمس در روح مولانا ایجاد میکند، شگرف است و همین تحول هم مولانا را، مولانا میکند، او پیش از شمس بهعنوان عالم و فقیه دینی شناخته میشد، ولی ارتباط شمس با او با ایجاد انقلابی درونی، او را متحول میکند و از او شخصیتی عجیب میسازد که هنوز هم سرودههای او موجب تحسین و شگفتی همگان است، با اینوجود عدهای از مریدان مولانا به علت همین تحول و جدایی مرید خود از روال پیشین، دلخوشی از شمس نداشتند، خواستار مرگ او بودند و حتی طبق نقلهایی او را به قتل رساندند.
اما بهطورکلی، تأثیر شمس در مولانا غیرقابل انکار است و بدون این تحول، مولانا عالم و زاهدی معمولی بود همانند بسیاری از این گروه بود که نامی از آنها در تاریخ نیست.
رابطه عقل و عشق و عرفان و عقل معاش در اندیشه مولانا چگونه است؟
مولانا به تأسی از سایر عرفا و صوفیان با عقل سر سازگاری ندارد، اما کدام عقل؟ عقلی که حدفاصل انسان عاقل و دیوانه و برای تشخیص نیک و بد است را مولوی مثل همه میپذیرد و تأیید میکند، اما عقلی که او از آن سرباز میزند عقل حسابگر، مآلاندیش و منفعتجویی است که مانع حضور در مسیر سلوک و عشق میشود و در توصیف همین عقل هم است که میگوید:
«پای استدلالیان چوبین بود/ پای چوبین سخت بی تمکین بود»
منظور از استدلالیان، اهالی منطق و فلسفه هستند، البته این موضوع خاص مولانا نیست و پیشینه تاریخی دارد که به زمان امام محمد غزالی بازمیگردد، او کسی بود که ضربهای کاری به فلسفه وارد کرد و در کتاب تهافتالفلاسفه، ۵۴ ایراد کلامی به فلسفه وارد میکرد که تا قرنها بعد فلسفه نتوانست از زیر بار این ضربه کمر راست کند، اگرچه در قرن ۸ ابن رشد در کتابی پاسخ ایرادات غزالی را میدهد، اما بااینوجود فلسفه مثل قبل جان نگرفت و این موضوع، آسیبی بسیار سهمگین و جدی بر جامعه اسلامی نیز وارد کرد و باعث ترویج تفکر اشعری، جبرگرایی و سرکوب خرد و آزاداندیشی شد و آسیبهای زیادی در طول تاریخ به جامعه ایرانی وارد کرد که چهبسا تبعات آن تا امروز وجود دارد که هنوز عدهای فلسفه را کفر و الحاد میدانند، لذا تضادی که بین عشق و عقل در آثار عرفانی ما از مولانا، عطار، سنایی دیده میشود، ریشه در همین نگاه تاریخی دارد.
در نگاه مولانا زندگی انسان بر پایه جبر مطلق است، اما چرا چنین چیزی از برخی اشعار او استنباط نمیشود؟
بینش کلامی مولانا اشعری است و اشاعره معتقد به جبر مطلق هستند، برخلاف معتزله که قائل به اختیار مطلق هستند اما شیعه قائل به حالتی مابین جبر مطلق و اختیار مطلق است، مولانا در بسیاری ابیات، نگاه اشعری دارد، اما در برخی فضاها نیز نگاه معتزله در ابیات او دیده میشود. درواقع تفکر و اندیشه مولانا حالتی از تعادل و انعطاف دارد اگرچه بهحکم اعتقاد کلامی و زمانه تاریخی، غلبه در اندیشه او با بینش جبرگرایی برآمده از تفکر کلامی اشعری است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: مولانا روز بزرگداشت مولانا شمس و مولانا مثنوی مولانا استانی فرهنگی و هنری شعر مولانا واسطه عشق نگاه مولانا دیده می شود اندیشه ها عشق همه بی عشق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۰۴۲۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شکوفه اندیشیدن در سرزمین خودروسازی
تین نیوز احمد فرهادی* :
اهمیت و اعتبار اندیشه و اندیشه ورزی، از اهمیت و اعتبار زندگی و فلسفه وجودی و خلقت بشر نشات می گیرد؛ بشریت، برای ترقی و تعالی و شکفتن و شکوفایی و پویایی و پایایی، پای به بدین عرصه زندگی نهاده است؛ بدون عقل و عقل ورزی، امکان رشد و بالندگی، برای انسان مقدور و میسر نیست؛ چون، خردورزی، توان و نیروی تشخیص و تجویز امور سره از ناسره در زندگی است؛ بنابراین، هرگاه به اهمیت و اعتبار خرد و اندیشه، توجه کنیم و آگاه گردیم و در عمل به نقش و اثر آن پی ببریم، به ضرورت اندیشه ورزی، تفطن خواهیم کرد. بنابراین می توانیم بگوییم که انسان ها سعی بر آن داشته اند که با استفاده از ابزار «اندیشیدن» از رنج های عینی و ذهنی رهایی یابد.
اندیشه انسان مرز نمی شناسد و در تمامی پدیده ها جاری و ساری است؛ صنعت به عنوان یکی از نمادهای اندیشه دو نقش مهم در زندگی بشر دارد؛ از یک سو رنج افزوده و از سوی دیگر رنج بشر را تقلیل داده است؛ صنعت اگر در مسیر خود به منابع طبیعی اهمیت ندهد؛ در خدمت انسان نبوده و رفاهش را افزوده نکند؛ آب و هوا را بیالودد و ... نتیجه ای جز افزایش رنج بشر نخواهد داشت؛ و از سوی دیگر اگر به منابع طبیعی اهمیت دهد؛ در خدمت بشر و رفاه او قرار گیرد و دوستدار محیط زیست باشد؛ ارمغانی جز رفاه نخواهد داشت.
در میان صنایع صنعت خودرو اهمیت والا و بالایی دارد؛ کل درآمد صنعت خودرو در جهان 3 هزار میلیارد دلار است که 3 درصد از سهم GDP جهان را به خود اختصاص داده است و حدود 60 میلیون نفر در این صنعت در جهان اشتغال مستقیم و غیر مستقیم دارند. همچنین این صنعت حدود 750 میلیارد دلار برای کشورها و دولت ها درآمدزایی دارد که رتبه اول درآمدزایی دولت هاست و به عنوان لوکوموتیو اقتصاد به شمار می رود. علاوه بر این ها صنعت خودروسازی در جهان با 1250 میلیارد دلار رتبه اول تجارت جهانی را به خود اختصاص داده است. به طوری که در سال 2021 صادرات صنایع مختلف دنیا 710.4 میلیارد دلار بوده که 40.4 نیز به قطعات خودروها اختصاص داشته و 141.1 میلیارد دلار نیز به کامیون ها و وسایل نقلیه سنگین اختصاص داشته است. بنابراین اگر صنعت خودروسازی را به عنوان یک کشور در نظر بگیریم با این عدد و ارقام این صنعت، ششمین اقتصاد دنیا به حساب می آید.
در زمینه اشتغال صنعتی هم صنعت خودرو سرآمد صنایع است؛ در صنعت خودروسازی دنیا حدود 60 میلیون نفر مشغول به فعالیت هستند که 17 درصد از این افراد اشتغال مستقیم در خودروسازی و قطعات خودروسازی دارند و حدود 83 درصد نیز به صورت غیرمستقیم در صنایع بالادستی و فعالیت های پایین دستی این صنعت مشغول به فعالیت هستند. اگر اشتغال مستقیم و غیرمستقیم را در نظر بگیریم حدود 5 درصد از اشتغال صنعتی در جهان وابسته به این صنعت است.
در ایران نیز صنعت خودرو پیشران صنایع است؛ به طوری که هم اکنون در این صنعت چیزی حدود 800 هزار نفر به صورت مستقیم و غیر مستقیم در حال فعالیت هستند که 12 درصد سهم از ارزش افزوده در این صنعت ایجاد می شود. البته رتبه ایران در تعداد تولید خودرو در دنیا در سال 2019 بیستم بود که در حال حاضر عدد شانزدهم دنیا را به خود اختصاص داده است.
حال اینکه چرا علیرغم ظرفیت ایجاد شده دو میلیون و دویست هزار دستگاه خودرو در سال از تمام توان برای تولید خودرو استفاده نمی شود؟ و یا اینکه چرا محصولات تولید شده نمی تواند رضایت مشتریان را جلب نماید؟ و یا چرا این صنعت زیان ده است و هر ساله بر زیان آن افزوده می شود؟ و چرا در بکارگیری منابع انسانی شاهد این همه ناکارآمدی هستیم و ... سوالات بسیار جدی است که باید از صنعت خودرو پرسیده شود.
این پرسشگری ها نقش ویژه «اندیشیدن» در این صنعت را نمایان می نماید؛ و به میزانی که پرسش افزون شود؛ «اندیشه» در صنعت خودرو فربه تر خواهد شد.
از بهمن ماه سال 1402 بذر نهالی تحت عنوان اندیشکده خودرو به منظور ترویج پرسشگری از یک سو و افزایش تعامل و تضارب اندیشه ها از سوی دیگر در جاده مخصوص کاشته شد؛ این نهاد که خود را «مرجعی مستقل، پیشتاز، اثرگذار و قابل اعتماد برای توسعه راهکارهای مدیریتی و حکمرانی سازمانی در زنجیره ارزش خودرو» می داند؛ در صدد است با ایجاد سازوکارهای متناسب، به یاری تمام خیرخواهان زنجیره ارزش تولید خودرو؛ پنجره ای رو به توسعه اندیشه در صنعت خودرو باز نماید.
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید